کتابدونی

کتابایی که خوندیم رو اینجا مختصر می کنیم و در موردش حرف می زنیم

کتابدونی

کتابایی که خوندیم رو اینجا مختصر می کنیم و در موردش حرف می زنیم

کتابدونی
ما ها نه نویسنده ایم و نه منتقد ادبی ولی به چیزهایی که می خونیم فکر می کنیم و در موردش حرف می زنیم. لذا نوشته های این وبلاگ لزوما درست نیست اما نتیجه فکرهای ماست. برداشت از مطالب آزاد اما با مسئولیت شرعی و حقوقی خواننده مطالب (نه نویسنده) است.
طبقه بندی موضوعی
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

۱۲ مطلب توسط «نسترن سعیدی فرد» ثبت شده است

پنجشنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۶، ۰۲:۳۷ ب.ظ

چهل نامه ی کوتاه به همسرم

بسم الله الرحمن الرحیم



کتاب "چهل نامه ی کوتاه به همسرم" به قلم نادر ابراهیمی

در یک جمله "کتاب خوبیه برای درک بهتر زندگی مشترک" اما خوبی عمیق این کتاب بیشتر به این خاطر که نویسنده صرف نگاه لطیف و عاشقانه به زندگی نداره (بطوری که با خوندنش چشمانتون مثل سینتی پیتی برق بزنه و لبریز از تخیلات شیرین، ابری بالای سرتون شکل بگیره) بلکه نگاهی آمیخته با منطق و احساس و یا شاید به زبان ساده تر؛ نگاهی ترکیبی از هر دو جنس مردانه و زنانه به زندگی داره... و این خود هنر نگارش نویسنده رو می رسونه.

نویسنده نه نصیحت وار بلکه با تماثیلی زنده از زندگی خودش سعی در فهموندن مفهوم اصلی زندگی به خواننده نامه رو داره.. و اینکه خوشبختی چیز پیچیده ای نیست..:

((مادربزرگی داشتم که برای دیدار حضرت خضر، برنامه یی چهل روزه داشت. چهل روز، تاریک روشن سحر، بهد از نماز، خود را صفا می داد، جلوی خانه را آب و جارو می کرد، قدری گلاب به فضا می بخشید، و روز چهلم به انتظار می نشست. نخستین پیرمردی که می گذشت، برای مادربزرگ حضرت خضر بود. مادربزرگ از او چیز زیادی نمی خواست، چیز تازه یی نمی خواست، توقعی نداشت، و از روزگار با او به شکایت سخن نمی گفت. مادربزرگ فقط، زیرلب می گفت:

ای حضرت! سلامت و شادی را در خانه ی ما حفاظت کن!

مادربزرگ، غیرممکن را با مهربانی و خلوصش نه تنها ممکن بل بسیار آسان کرده بود. من، بعدها که جوان شدم و مادربزرگ دیگر وجود نداشت، تنها با یادآوری آن بوی گلاب سحرگاهی و آن عطر خاک آب خورده، خوشبختی را در حجمی بسیار عظیم احساس می کردم، می لرزیدم، و به یاد می آوردم که مادربزرگ، با کمک حضرت خضر، چقدر خوب می توانست شادی را به خانه ی ما بیاورد و در خانه ی ما نگه دارد.

خوشبختی را ساده بگیریم ای دوست، ساده بگیریم.

خوشبختی را، تنه به مدد طهارت جسم و روح، در خانه ی کوچک مان نگه داریم.)) 

  -------------------------

پ.ن: به اواخر کتاب که نزدیک میشیم نامه ها زیباتر میشن

پ.ن طنز: گاهی این حس به شما داده میشه ، هروقت نادر ابراهیمی خرابکاری می کرده می امده نامه می نوشته برای همسرش : )

پ.ن: این کتاب هدیه خوبیه برای همسفرتون، سعادتمند باشید.

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۶ ، ۱۴:۳۷
نسترن سعیدی فرد
شنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۵، ۰۲:۱۰ ب.ظ

کلوچه های خدا

بسم الله الرحمن الرحیم



کتاب "کلوچه های خدا " نوشته کلر ژوبرت

یه کتاب شیرین دوست داشتنی برای گروه سنی (ج) این کتاب ۳زبانست یعنی هم توش متنها به زبان فرانسه هم عربی و هم فارسی ترجمه شده. این کار خوب از انتشارات کانون پرورش فکریه

همنطور که تو شناسنامه کار هم امده موضوع داستان بر سه محور : ۱.خداشناسی ۲.شکر ۳.مهربانی تمرکز کرده و بنظر من خیلی ظریف و زیبا هم به آموزش کنترل نفس و ساده تر بگم به مفهم روزه در اسلام هم پرداخته

تصویرگری این کتاب رو هم خیلی دوست داشتم همنطور که رو جلد هم میبینید سبک مدادرنگی آرامش بخشی درونش موج میزنه و خطوط شکسته نیستن و رنگها با یه درآموختیگی آرام در کنار هم قرار گرفتن که این کار هم از هنر نویسنده عزیز بود.

.........................................

پ.ن فضولانه: جالب بود بدونم نویسنده مسلمانه یا نه و یا اصلا زنه یا مرد : )) وقتی اسمشون سرچ کردم متوجه شدم ایشون یه بانوی مسیحی فرانسوی متولد ( ۱۹۶۱ ) پاریس بودن که در ۱۹ سالگی مسلمان میشن و به ایران میان راستش بهشون حسودیم شد چون همیشه دوست داشتم نویسنده کتاب کودکان با تصویرگری خودم باشم. امیدوارم حسودیم به رشدم بینجامه : )

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ بهمن ۹۵ ، ۱۴:۱۰
نسترن سعیدی فرد
دوشنبه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۵، ۰۹:۰۱ ب.ظ

۲۳ باور مخرب در ازدواج

بسم الله الرحمن الرحیم



کتاب " ۲۳ باور مخرب در ازدواج " نوشته دکتر آرنولد لازاروس و ترجمان : الهام آرام نیا - نادیا آرام نیا و شمس الدین حسینی از انتشارات نسل نواندیشه

تو یه نگاه کلی کتاب بیس و خوبیه و اگر قسمتهایی رو که احساس میکنم کمی با فرهنگ ایرانی نمیخونه جدا کنیم خوندنش برای همه عزیزان خالی از لطف نیست (هم عزیزان در فکر ازدواج وهم عزیزان مزدوج ) شاید در نگاه اول اینطور به نظر بیاد که خب اینو خودمم که میدونستم ولی اگه کمی با دید خود اصلاحی بهش نگاه کنیم خیلی وقتها متوجه میشیم خیلی چیزهایی که در دید خودمونم ساده و صد در صدیه داریم رعایت نمیکنیم .

کتاب سبک روایتگری از زبان نویسندست و هر باور؛ حداقل در ۲ و حداکثر در ۶ . ۷ صفحه با یک یا چند مثال واقعی (از مراجعان ) توضیح داده شده

خلاصه کتاب خسته کننده ای نیست و کلا ۱۹۹ صفحست؛ در ابتدای کتاب یه جمله از مارتین لوترکینگ نظرم رو جلب کرد که اینجا مینویسم که شما هم ازش لذت ببرید و ان شا الله اجرایش کنیم: اگر شخصی.. رفتگر نامیده می شود، باید همان گونه خیابان ها و معابر را جارو کند که میکل آنژ نقاشی می کرد، بتهوون سمفونی می ساخت و شکسپیر شعر می سرود. او باید آن گونه خیابان ها را جارو کند که تمامی موجودات آسمانی و زمینی مکثی کنند و بگویند: 

" اینجا رفتگری کار می کرد که کارش را خوب انجام می داد"


۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۰۱
نسترن سعیدی فرد
سه شنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۵، ۱۰:۰۷ ق.ظ

آبنبات هل دار

بسم الله الرحمن الرحیم


داستان طنز "آبنبات هل دار " نوشته مهرداد صدقی

تو یه نگاه کلی کتاب خوبی بود : ) اما بیشتر مناسب گروه سنی نوجوان و اونطور که پشت جلد نوشته " هنگام مطالعه با صدای آهسته بخندید، همسایه ها خوابیده اند" هم نیست، البته باید گفت خیلی سلیقه ای این موضوع و نمیشه به همه این نسخه رو داد؛ صادقانه با بخشهایی از کتاب واقعا خندیدم و از آن صادقانه تر گاهی هم کسل شدم .

داستان از زبان محسن پسر شیطون شیرین بجنوردیه که با همون لهجه شیرین مردمان بجنورد داستان رو روایت میکنه داستان مربوط به زمان جنگ تحمیلی ایران عراقه.. زمانی که خانواده ها در سطوح متوسط و رو به پایینی به سر میبردن و زمان صف های طویل..کپن ها.. بازی های کوچه خیابانی بچه هاست.. 

((مامان شروع کرد به تعریف کردن از مریم و اینکه ما چقدر با وسواس دختر انتخاب می کنیم. گفت که مثلا از الان برای من یکی را در نظر گرفته که وقتی بزرگ شدم همان را برایم بگیرند. لابد منظورشان رویا، دختر خاله اقدسش بود که هم سبیل هایش از مال من بیشتر بود، هم شماره کفشش، هم قد و هیکلش. تصورش هم برایم کابوس بود؛ چون اگر خدای ناکرده در آینده می خواستم با او ازدواج کنم، مطمئن بودم هر روز وقتی خسته و کوفته از اداره برمیگردم مرا به جای کیسه بوکس کتک می زند تا بروم برایش پفک و لواشک بخرم. از حرف مامان قرمز شده بودم؛ ولی کسی خبر نداشت خودم یکی را در نظر دارم. می خواستم بزرگ که شدم با خانم معلممان عروسی کنم. البته قبل از من حمید می خواست با او عروسی کند؛ اما از وقتی او با خط کش تنبیهش کرد، تصمیم گرفت برود با مجری برنامه کودک عروسی کند ))

پ.ن: طراحی جلد کتاب دوست داشتم


۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۵ ، ۱۰:۰۷
نسترن سعیدی فرد
سه شنبه, ۶ مهر ۱۳۹۵، ۰۴:۴۳ ب.ظ

دختر شینا

بسم الله الرحمن الرحیم

کتاب "دختر شینا" نوشته "بهناز ضرابی زاده" یا بهتر بگم "خاطره نگاری" خانم ضرابی زاده

راستش برخلاف موج بسیار زیادی که مبنی بر عالی بودن این کتاب بلند شده اصلا برام جالب نبود ، از اونجایی که کتابهای سبک داستانی و روایتگری کاملا سلیقه ایه نمیتونم انتقاد و یا جبهه گیری خاصی ازش بکنم.

کل داستان، از زبان همسر شهید ابراهیمی از ابتدای کودکی ، ازدواج و در نهایت شهادت سردار رو در بر میگیره، که بصورت بسیار رمانتیکی شروع و با تمام سختی ها و مشکلات این بانو بزرگوار ادامه و پایان پیدا میکنه.

پ.ن: زبان نگارش نویسنده رو دوست نداشتم

پ.ن: به دید یک رمان به کتاب نگاه نکنید چون رمان نیست.

پ.ن: اگه تو دوره ای هستین که حالات روحی خوبی ندارین سراغ این کتاب نرین

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۵ ، ۱۶:۴۳
نسترن سعیدی فرد
دوشنبه, ۲۹ شهریور ۱۳۹۵، ۱۲:۴۲ ب.ظ

مسئله حجاب

بسم الله الرحمن الرحیم


کتاب "مسئله حجاب" نوشته متفکر شهید استاد مرتضی مطهری

این کتاب شامل ۵ بخشه :

بخش اول : تاریخچه حجاب

بخش دوم : علت پیدا شدن حجاب

بخش سوم : فلسفه پوشش در اسلام

بخش چهارم : ایرادها و اشکالها

بخش پنجم : حجاب اسلامی

تو بخش اول به این مسئله میپردازن که ایران قبل اسلام برای زنها محدودیت بسیار زیاد بوده ولی با امدن اسلام زن تونست وارد اجتماع بشه به حدی که در گذشته زنها حتی حق دیدن پدر برادر خودشونم نداشتن البته این مال زمان بعد داریوشه ، قبلش در زمان زردشت همه چی خوب خوش بوده :)

تو بخش دوم علت پیدا شدن حجاب رو از دید فلسفی، اجتماعی، اقتصادی، اخلاقی، روانی، غریزی، عدم امنیت و عدالت اجتماعی بررسی میکنه.. تو قسمت اخلاقی یجا اشاره به حسادت و خودخواهی شد بطوری که یکی از علتهای حجاب رو حسادت (مرد بر زن) فرض کردن که گفتن به صورت حجاب بر زن تسلط پیدا میکنه و زن هم نسبت به حفظ مرد این حس (حسادت ) رو دارن اما نتیجه که در این قسمت گرفته شد عینا میارم:

((آنچه در مرد وجود دارد "غیرت" است و آمیخته ای است از حسادت و غیرت ولی آنچه در زن وجود دارد صرفا "حسادت" است.))

یعنی حس مرد غیرتی در جهت پاسبانی و مختلط نشدن نسلها در وجود بشر 

اما احساس زن را می توان ناشی از خودخواهی و انحصار طلبی (نسبت به مرد) دانست.

و اما بخش سوم تو این بخش هم به بررسی واژه حجاب (که به معنیه پرده و پشت پرده واقع شدن زن است) اشتباه و باید مثل قرآن "سوره نور و احزاب" کلمه (ستر) که معنی پوشش هست بکار برده بشه بحث میکنه ... توی همین بخش تیتر آخر درباره ارزش و احترام زن صحبت میشه که :

 ((قبلا گفتیم که مرد بطور قطع از نظر جسمانی بر زن تفوق دارد. از نظر مغزی و فکر نیز تفوق مرد لااقل قابل بحث است. زن در این دو جبهه در برابر مرد قدرت مقاومت ندارد ، ولی زن از طریق عاطفی و قلبی همیشه تفوق خود را بر مرد ثابت کرده است......زن هر اندازه متین تر و باوفاتر و عفیفتر حرکت کند ...بر احترامش افزوده می شود.))

و در نهایت بخش چهار و پنجم ، که بیشتر بخش پنجم به بررسی آیات قرآن و احادیث در بحث حجاب اسلامی صحبت میکنه، چند مورد که برای خودم جالب بود:

- یک نوع زینتی است که آشکاراست ، نوع دیگر زینتی است که مخفی است مگر آنکه زن عمدا بخواهد آن را آشکار کند ، پوشانیدن زینت نوع اول واجب نیست اما نوع دوم واجب است.

- امام باقر (ع) فرمودند : زینت ظاهر عبارت است از جامه ، سرمه ، انگشتر ، خضاب دستها ، النگو.

- از امام صادق نقل شده که پیغمبر فرمودن: حرام نیست که به موها و دستهای زنان اهل ذمّه (یعنی مردمی که مسلمان نیستند ولی پیرو یکی از ادیان قدیم آسمانی می باشند و در پناه دولت اسلامی طبق قرارداد زندگی می کنند) نظر بشود.

- بر زنان واجب نیست که در نماز جمعه شرکت کنند مگر آنکا حضور به هم رسانند. بعد از حضور واجب است شرکت کنند و ترک نکنند (؟؟؟)

- بر زنان واجب نیست که در نماز عیدین شرکت کنند ولی از شروت کردن ممنوع نمی باشند. برای زنان صاحب هیئت و جمال شرکت در این مجامع مکروه است. (؟؟؟)

و موارد بسیار دیگه که میتونید با تهیه کتاب بخونیدشون.

پ.ن۱: این کتاب رو برای افراد عادی پیشنهاد نمیکنم "خودمم افراد عادیم البته :) " 

پ.ن۲: اگه چیزی باب میلم نیست دوست دارم بیشتر بهتر دربارش بدونم، پیشنهاد کتابهای خوب در زمینه حجاب رو با کمال میل پذیرام ممنون.


۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۵ ، ۱۲:۴۲
نسترن سعیدی فرد
جمعه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۵، ۰۱:۲۷ ق.ظ

خدایا اجازه

بسم الله الرحمن الرحیم

کتاب خدایا اجازه 

نوشته حجت السلام (خودمم بعدا فهمیدم) غلامرضا حیدری ابهری و تصویرگری دوست داشتنیه سام سلماسی

شاید گروه سنی که برای کتاب مشخص کردن کودکان باشه ولی پیشنهاد میکنم همه آدمها توی هر رده سنی یکبار لذت دیدن و خوندن این کتاب رو تجربه کنن :)

یه کتاب رنگارنگ که شما توی هر صفحش اول با یک سوال درباره (۱.خود خدا ۲.دعا ۳.آفرینش ۴.بهشت و جهنم ۵. اخلاق ۶.گوناگون) روبرو میشید و بعد در زیر سوال یه طرح کارتونی بسیار بامزه از آقای سلماسی و درنهایت جوابی که از زبان خود خدااا به ما داده میشه 

توی هر کدوم از این ۶ تا فصل چیزی حدود ۳۰ تا ۳۵ تا پرسش و پاسخ مطرح شده 

چیزی که تو مقدمه کتاب توجه منو جلب کرد این بود که این کتاب با اینکه با توجه به آیات و روایات اسلامی نوشته شده اما قابل استفاده برای بیشتر ادیان توحیدی هم هست و این خیلی ارزشمنده

اما در آخر چند انتقاد سازنده هم داشتم (اگه خدا قبول کنه :) )

اول اینکه تو بعضی از جوابها تکرار دیده میشد

دوم یکی از سوالها این بود که : خدایا اگر تو در همه جا هستی پس چرا برای عبادت تو مردم به مسجد می روند؟

که جواب بنظرم زیاد جالب نبود مثل عبادت مسجد را بیشتر دوست دارم ثواب بیشتر دارد لذت بخش تر است نمیخوام بگم جواب نادرست بود نه جواب بهتر میتونست  باشه مثلا: 

بحث انسجام ، دوستی مومنین با هم ، با خبر شدن از احوال همدیگه و...

و سوم سوال : خدایا آیا تو هم پدر و مادر داری؟

جواب یه حس غم رو بهم منتقل کرد مثل اینکه خدا دوست داره که پدر مادری داشته باشه که در آغوشش بگیرن (نعوذبالله) لالایی بخونن و... ولی حالا نداره

در کل کتاب خوب و دوست داشتنیه 

جاش تو کتابخونه هاتون خالی نباشه.

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۵ ، ۰۱:۲۷
نسترن سعیدی فرد
پنجشنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۵، ۰۳:۲۵ ب.ظ

مدیر مدرسه


بسم الله الرحمن الرحیم

کتاب مدیر مدرسه نوشته جلال آل احمد


داستان یه معلم که بعد از گذشت کلی سال تدریس تصمیم میگیره مدیر بشه اونم مدیر یه مدرسه دور و بدون امکانات حالا چرا ؟ چون دوست داره یکم از همه چیز فاصله بگیره چون وضعیت جامعه اون چیزی نیست که خودش میخواد و توی همون مدرسه هم تمام کارها رو واگذار میکنه به ناظم مدرسه و...

شاید جلال آل احمد میخواست با این داستان وضعیت نابسامان جامعه زمان خودش نشون بده ولی احساس میکنم هیچ هیجان یا فراز فرود جالبی از این کتاب نگرفتم، انتظار من چیزی فراتر از داستان و نویسنده بود.

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۵ ، ۱۵:۲۵
نسترن سعیدی فرد
جمعه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۵، ۰۷:۳۴ ب.ظ

عارفانه


بسم الله الرحمن الرحیم

کتاب "عارفانه" مجموعه ی دست نوشته های شهید دکتر مصطفی چمران که توسط برادر کوچکترشون مهدی چمران جمع آوری شده

کتاب شامل دست نوشته های کوتاه کوتاه ایه که از ۱.۵ صفحه تجاوز نمیکنه، راستش جوری که من این کتاب دیدم فقط عارفانه نبود یجایی حتی خسته شدن داشت ، ناله کردن داشت، حرف زدن داشت، دوست داشتن و دل تنگی داشت... (منظورم زمینیه) و این باعث میشد بفهمی این "مرد آسمونی" هم واقعا "آدمی" بوده که به اینجا رسیده

چیزی که تو کل نوشته ها مشهوده تمرین برای بهتر بودن، وصل تر بودن

"خدایا به من نعمت فقر اعطا کن ، مرا در آتش عشق بسوزان و در عالم تنهایی به خود نزدیک کن..." 

"میخواهم از همه چیز بی نیاز باشم، درویش باشم، فقیر باشم و به هیچ چیز احساس احتیاج نکنم...خدایا مرا به این نعمت فقر توانگر کن"

راستش بعد از خوندن این کتاب احساس میکنم اون سوالهایی که تو کتاب "مرد رویاها" با رفتن پروانه و عکس العمل دکتر در اون شرایط برام پیش امده بود قابل هضم تر شده.... نمیدونم شایدم نه...."در جدال با حق باطل :)  "پیشنهاد میکنم شما هم این کتاب بخونید  چرا که لایه های جدیدی از روحیات دکتر چمران براتون شکوفا میشه بقول خودشان:

"خدایا ، این لطافت با آن صلابت چگونه جمع شده است؟ خودم در تعجبم..!"


............................

پ۰ن: انتهای کتاب چندتا از دست خطها و تصاویر دکتر چمران هست که من این دوتا تصویر دوست داشتنی رو برای اینجا انتخاب کردم

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۵ ، ۱۹:۳۴
نسترن سعیدی فرد
سه شنبه, ۴ خرداد ۱۳۹۵، ۰۳:۳۹ ب.ظ

خسی در میقات



بسم الله الرحمن الرحیم

کتاب "خسی در میقات" نوشته جلال آل احمد سفرنامه نویسنده است به سفر مکه در سال ۱۳۴۳

کتاب یک سفرنامه ساده معمولی نیست بلکه نگاه عمیق تریست به حج ، مکه ، کشف و خداوند...

شاید جذابیت بیشتر این کتاب از این جهت باشد که به قول خود نویسنده نمی خواد فقط " بره ی گم شده به گله باز گشته باشه" بلکه " بز گری باشه که می خواد خودش رو بیشتر گم کنه" 

حال دور از جان همگان چون با این "بز گر" قرابتی حس کردیم جذب این کتاب شدیم :)

نویسنده در طول سفر با نگاه تیز  انتقادی در حال پرسشگریه اما در زیر و بم این پرسشها اتصالاتی رخ می ده که خیلی دوست داشتنیه:

((بزرگترین غبن این سالهای بی نمازی از دست دادن صبح ها بوده، با بویش، با لطافت سرمایش، با رفت و آمد چالاک مردم. پیش از آفتاب که بر می خیزی انگار پیش از خلقت برخواسته ای. از خواب به بیداری. و از سکون به حرکت. و امروز صبح چنان حالی داشتم که به همه سلام می کردم. و هیچ احساسی از ریا برای نماز........اما کلمات عربی بر ذهنم سنگینی می کند. و بر زبانم. و سخت هم، نمی شود به سرعت ازشان گذشت. آن وقت ها عین وردی می خواندمشان و خلاص. ولی امروز صبح دیدم که عجب بار سنگینی می نهند بر پشت وجدان. صبح وقتی می گفتم "السلام علیک ایها النبی" یک مرتبه تکان خوردم. ضریح پیش رو بود و مردم طواف می کردند و برای بوسیدن از سر و کول هم بالا می رفتند و شرطه ها مدام جوش می زدند که از فعل حرام جلو بگیرند... که یک مرتبه گریه ام گرفت و از مسجد گریختم))

این کتاب در کنار سیری که طی می کنه از قلم و تشبیهات خیلی جالب نویسنده هم برخورداره (هرچند که به نگاه هیز نویسنده در بسیاری از صفحهات انتقاد دارم اما) تشبیه بسیار جالب لباس اعراب به گله قند و تشبیه حضرت حوا به مادربزرگ بشریت :) و خیلی های دیگر...

و کل سفر کنایه به این سواله که " آیا عبادت و تجارت توامانند؟؟؟"

_____________________________________________

پ۰ن: اونطوری که باید ذهنم همراهی نکرد که کتاب خوب معرفی کنم ، ولی واقعا خوندنش خالی از لطف نیست :)


۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۵ ، ۱۵:۳۹
نسترن سعیدی فرد