کتابدونی

کتابایی که خوندیم رو اینجا مختصر می کنیم و در موردش حرف می زنیم

کتابدونی

کتابایی که خوندیم رو اینجا مختصر می کنیم و در موردش حرف می زنیم

کتابدونی
ما ها نه نویسنده ایم و نه منتقد ادبی ولی به چیزهایی که می خونیم فکر می کنیم و در موردش حرف می زنیم. لذا نوشته های این وبلاگ لزوما درست نیست اما نتیجه فکرهای ماست. برداشت از مطالب آزاد اما با مسئولیت شرعی و حقوقی خواننده مطالب (نه نویسنده) است.
طبقه بندی موضوعی
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

۱۰ مطلب توسط «پرهام آذرکیش» ثبت شده است

شنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۸، ۰۲:۰۸ ب.ظ

تیمی هالو 3 ، دوباره به هم رسیدیم

به نام خداوند مهر و دوستی

نام کتاب :  تیمی هالو 3  ، دوباره به هم رسیدیم

نویسنده : استفن پاستیس مترجم :  پژمان واسعی

سلام من تیمی هالو هستم . مرا از مدرسه اخراج کردند. یک روز که به خانه برگشتم دیدم که مرا به مدرسه باز گرداندند یعنی ثبتنامم کردند.

مادرم را میدیدم که خیلی خوش حال بودکه مرا به مدرسه استخدام کردند . من مجبور بودم از فردا به مدرسه بروم ... مارا برای تفریح به اردو ی

مانکی چاک بردند. آنجل یکی  از هم کلاسی هایم به من یک پرونده داد . این پرونده درباره ی قرارداد شگفت انگیز بود . یک روز رولو این قرارداد شگفت انگیز را پیدا کرد ... ما از اردو برگشتیم . من به خرس قطبیم تامی مرخسی دادم یعنی کارگاه آژانسم اخراجش کردم و به

جاش رولو را همکارم کردم .   اگر داستان های قبلی مرا خوانده باشید می فهمید که چرا مرا از مدرسه اخراج کردند .

 

 

 

 

 

 

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۸ ، ۱۴:۰۸
پرهام آذرکیش
يكشنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۸، ۰۷:۲۷ ب.ظ

باباقورباغه

به نام خدای مهربانی

نویسنده: تورنتون دبلیو برجیس

مترجم : سعیدا زندیان




باباقورباغه،قورباغه‌ی پیر و کله شقی بود. او یک روز در حال خوردن صبحانه بود که پسر عمویش آقاوزغه را دید که به سمتش میآمد.

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۸ ، ۱۹:۲۷
پرهام آذرکیش
دوشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۸، ۱۰:۰۵ ب.ظ

دنی موشه

به نام خداوند مهر و دوستی

نویسنده : تورنتون دبلیو. برجیس مترجم : سعیدا زندیان



 یک روز صبح دنی موشه ناراحت و غمگین کنار برکه نشسته بود وبه دم کوتاهش فکر می کرد که چرا من هم مثل بقیه ی موش ها دم بلند و زیبا ندارم . فردا دنی موشه به سوی خانه ی قورباغه ی پیر رفت و به او گفت چرا من هم مثل بقیه ی موش ها دم دراز و قشنگی ندارم .

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۸ ، ۲۲:۰۵
پرهام آذرکیش
سه شنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۸، ۰۹:۳۶ ب.ظ

دری فانتاسبماگوری

به نام خداوند مهر و دوستی

نام کتاب :دری فانتاسبماگوری

نویسنده : ابی هنلن مترجم : نلی محجوب  





دری دختر کوچولویی است که دوست دارد با برادر و خواهرش بازی کند . اسم برادر دری لوک واسم خواهر دری ویولت است . لوک و ویولت

دوست ندارند با دری بازی کنند . آن  دو هر دفعه دری را مسخره می کنند  به او می گویند  نی نی کوچولو دری ناراحت می شود و گریه می کنند . دری یک روز با مردی در خیالش آشنا می شود . 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۹۸ ، ۲۱:۳۶
پرهام آذرکیش
شنبه, ۸ تیر ۱۳۹۸، ۰۶:۰۸ ب.ظ

تیمی هالو 2

به نام خداوند مهر و دوستی

نویسنده :  استفن پاستیس،  مترجم :  پژمان واسعی  



تیمی هالو و مادرش مجبور شدند که از خانه ی خودشان به خانه ی عمه تیمی  بروند .  اخلاق های عمه ی تیمی خیلی احمقانه بود . او یک پرنده چندش از نظر تیمی را دوست داشت اسمش اژدرخان بود  و خرس قطبی هم ازآن  میترسید

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۸ ، ۱۸:۰۸
پرهام آذرکیش
شنبه, ۸ تیر ۱۳۹۸، ۰۵:۵۰ ب.ظ

دفتر خاطرات هیولاها

به نام خداوند مهر و دوستی


نویسنده :  تروی کامینگز ، مترجم :  محسن رخش خورشید


هیولاهای بادکنکی بچه هایی را که می­گیرند مجبور می­کنند تا در کارخانه ی هیولاها ، عروسک های بادکنکی باد کنند !

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۸ ، ۱۷:۵۰
پرهام آذرکیش
جمعه, ۷ تیر ۱۳۹۸، ۱۱:۱۷ ق.ظ

تیمی هالو 1

به نام خداوند مهر و دوستی 

کتاب «تیمی هالو 1» نوشته «استفن پاستیس» ترجمه «پژمان واسعی»


تیمی هالو


تیمی هالو پسری است که  خیلی از خودش تعریف  می­کند . او به مدرسه علاقه  ای ندارد و به جای اینکه درس بخواند  آژانس کاراگاهی دارد . دوست های مدرسه اش چیز هایی که گم کرده بودند را به او می­گویند تا پیداش کند . 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۸ ، ۱۱:۱۷
پرهام آذرکیش
جمعه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۸، ۱۲:۴۳ ب.ظ

یک عدد مامان به فروش می رسد

بسم الله الرحمن الرحیم

کتاب «یک عدد مامان به فروش می رسد» نوشته «کاره سانتوس» به ترجمه «سعید متین» 



اسکار که به تازگی صاحب یک برادر شده بود ، با فکر این که مادر کودک را بیشتر از او دوست دارد از صحبت ها و توصیه های مادرش ناراحت شده، پس مادرش را با کمک دوستش ­نورا در اینترنت برای فروش گذاشت.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۹۸ ، ۱۲:۴۳
پرهام آذرکیش
جمعه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۸، ۱۲:۲۸ ب.ظ

دری و دوست راست راستکی اش

بسم الله الرحمن الرحیم

کتاب «دری و دوست راست راستکی اش» نوشته «ابی هنلن» به ترجمه «نلی محجوب»



دری دختر کوچولویی که تازه می­خواهد به مدرسه برود و دلهره دارد . او بسیار خیالباف است. یک هیولا به نام خانم گابل­گراکر و یک نگهبان به نام آقای ناگی را در خیالات خود دارد. 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۹۸ ، ۱۲:۲۸
پرهام آذرکیش
جمعه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۸، ۰۷:۲۰ ب.ظ

یک عدد بابا به فروش می رسد

بسم الله الرحمن الرحیم

کتاب «یک عدد بابا به فروش می رسد» نوشته «کارا سانتوس» به ترجمه «سعید متین»


 

نورا به دلیل مسافرت های کاری پدرش برای اینکه تنها نماند در منزل دوستش اسکار زندگی می کرد.

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۸ ، ۱۹:۲۰
پرهام آذرکیش