لبنان
بسم الله الرحمن الرحیم
کتاب «لبنان» نوشته شهید دکتر «مصطفی چمران»
به جای کتاب بهتره که اسم اش رو بگذاریم غم نامه. مصیبت نامه شیعه تو جنوب لبنان. و حقیقتا رنگ خوبی برای جلد کتاب انتخاب کرده، جنوب لبنان رنگ خون داره.
کتاب برگرفته از سخنرانی های شهید چمران درباره وضع لبنان اه ولی خیلی خوب نوشته شده و شما اصلا حس نمی کنید که دارید سخنرانی می خونید. شرح کاملی میده از وضع لبنان قبل از ورود امام موسی و بعد از ایشون. تغییراتی که امام موسی در وضع شیعه به وجود آورده و بعد قسمت اصلی کتاب می پردازه به جنگ های داخلی لبنان:
جنگ اول بین مسیحیان و مسلمان ها
جنگ دوم بین فلسطینی ها و سوری ها
جنگ سوم بین مسلمان های لبنان با هدف نابودی شیعه
یه نکته جالب که در ضمن کتاب فهمیدم این بود که حافظ اسد (رئیس جمهور فقید سوریه) علوی مذهب و پیرو امام موسی بوده و در جنگ اول با هدف سرکوب مسیحی ها و به خواست امام موسی وارد میشه و خیلی قوی عمل می کنه. در ادامه با توطئه کمونیست ها به سردستگی «جمبلاط» بین فلسطینی هایی که داخل لبنان بودند با سوری ها جنگ در می گیره ولی باز با دخالت امام موسی و درایت حافظ اسد ختم میشه و در نهایت مسیحیان و احزاب چپ حمله می کنند به امام موسی و طرف دارهاش تا راه رو برای اسرائیل باز کنند.
پایان کتاب مقارن با حدودا دو سال بعد از انقلاب ایران و چهار سال بعد ربوده شدن امام موسی صدر اه.
بحث مفصلی در مورد سقوط نبعه داره که به سوالاتی که در مورد نبعه داشتم نسبتا پاسخ داد و خصوصا در مواردی که کتاب «مرد رویاها» به صورت قهرمانانه و داستان پردازی نوشته بود در مورد شخصیت چمران، خیلی واقعی تر بیان می کنه خود دکتر.
در انتهای بحث هم تاثیر انقلاب ایران و اشتیاق مردم لبنان (شیعیان) رو به انقلاب ایران بیان می کنه.
امام موسی معتقد اه که مقاومت شعله ای مقدس اه که باید با
جان و دل ازش محافظت کنیم (من با این حرف ایشون مخالف ام البته) ولی در آخر
کتاب که دکتر چمران داره نظر خودش رو می نویسه هم میگه که به نظرم این
شعله مقدس نیست! اگر نمی خواین نگاهتون به امام موسی صدر عوض بشه، توصیه می کنم که این کتاب رو نخونید. در اکثر کتاب به این نتیجه می رسید که چرا اینقدر امام موسی نسبت به مقاومت اهمال می کنه و صرف نظر می کنه از خیانت ها و حمایت می کنه از ابوعمار (یاسر عرفات). خصوصا که الان می دونیم عرفات در نهایت یک آدم پست و خائنی شد.
شاید جواب این سوال این باشه که شرایطی به امام موسی حاکم بوده که جز این راه دیگه ای نداشته برای مقابله با دشمن بزرگتر که اسرائیل باشه.
حسن ختام هم یه جمله جالب از دکتر چمران که نوع نگاه ایشون و امام موسی رو نشون میده. وقتی امام موسی قصد می کنه سازمان دهی کنه شیعیان رو اسم اش رو نمی ذاره حزب شیعه بلکه اسمش رو میذاره حرکت المحرومین؛ افرادی اسمشون در تاریخ ماندگار شده که حرکتی رو به وجود آوردند نه اینکه لزوما در مقطعی کار بزرگی کرده باشند. «از همان ابتدا تاکید کردیم که ما ایجاد حرکت کرده ایم نه حزب و حرکت از مبارزه با نفس و تربیت نفس و اخلاق شروع می شود».