آفتاب در مصاف

بسم الله الرحمن الرحیم

کتاب «آفتاب در مصاف» مجموعه ای از سخنرانی های آقای «خامنه ای» در باب موضوع عاشورا

 

مجموعه ای از سخنرانی های رهبر در باب موضوع و درسهای عاشورا که طی حدودا 20 سال از جانب ایشون صادر شده. 

کتاب هایی که از جنس سخنرانی هستند قبلا هم خونده بودم. این کتاب ها، غالبا تکرار درشون زیاده و موقع خوندن کتاب باید خودت حواست باشه تا با تکرار چندباره مطالب خسته نشی. به جای تکراری رسیدی تند تند بری جلو و رد شی. 

این کتاب رو همینجوری خوندم، مخصوصا که یک بار تا نصفش خونده بودم و بار دیگه دوباره از اول شروع کردم. 

علیرغم عدم لذت بخش بودن نثر، وجود مطالب تکراری و حجم اضافه کتاب، نکات ناب و جالب توجهی درش بود که جای دیگه ای ندیده بودم و برای ثبت شدنشون اینجا می نویسم. مطالبی که عینا از کتاب آوردم رو با علامت «» نقل کردم. 

• «امام حسین به فکر سرکوب کردن قدرت های طاغوتی بود؛ چه با گرفتن حکومت و چه با شهادت و دادن خون»
• گاهی وضعت طوری میشه که آدم واقعا نمی دونه باید ادامه بده یا نه و اینجاست که حضور یک معصوم تنها راه نجات اه. «انسان گاهی می گوید قیام تا این حد دیگر تکلیف نیست...وقتی ببیند یک عده از زنها و دختران پیغمبر بناست به اسارت گرفته شوند، بگوید اینجا دیگر تکلیف برداشته شد! نه. تکلیف امام یک قیام بی قید و شرط بود.»
• «بخش عمده این عظمت از اینجاست که اولا موقعیت را شناخت... و ثانیا طبق هر موقعیت یک انتخاب کرد. این انتخاب ها زینب را ساخت. »
• «بعضیها کاری را که باید انجام دهند به وقت انجام نمیدهند؛ هر وقت دیگر که انجام دهند آن نتیجه را نخواهد داد. فرق بین شهدای کربلا و توابین همین است.»
• «روح کار امام حسین این بود که حرف حق و راه حقی را اجرا کند و در مقابل تمام قدرتها...استقامت بورزد»
• در ادامه همون نیاز حیاتی به ارتباط با معصوم موارد دیگه ای هم اشاره شده در کتاب «هرکس می خواست امام را در این محذور قرار دهد که شما با این اقدام خود جان عده ای را به خطر می اندازید...بعد از شما شیعیان را در کوفه قتل عام می کنند...با حفظ حیات خود جان عده ای را حفظ می کنید»
• از قول امیر المومنین «پرچم انساینت، اسلام و توحید را جز اهل بصیرت و صبر نمی توانند حمل کنند»
• «از غربت نترسید، قله غربت را حسین بن علی ببینید» «مظلوم بودن به معنای ضعیف بودن نیست.»
• «یکی از عواملی که در کارهای بزرگ جلو انسان را سد می کند عذرهای شرعی است. انسان، کار واجب و تکلیفی را باید انجام دهد ولی وقتی انجام این کار مستلزم اشکال بزرگی است - فرض بفرمایید عده زیادی کشته خواهند شد- احساس می کند دیگر تکلیف ندارد»
• «اگر ما مثل آن ها نیستیم، در راه آن ها هستیم» 
• «بدون فداکاری بدون مجاهدت بدون زحمت و بدون دردسر هیچ چیز کوچکی هم در دنیا به دست نمی آید» 
• «باید خودتان را در مقابل اهداف الهی ندیده بگیرید.»
• «شما جوانها و همه نسلهای انقلابی ملت ما باید به ماجرای حسین بن علی به صورت یک درس نگاه کنید. ماجرا را از حالت یک خاطره عاطفه برانگیز صرف خارج کنید. درس است. گشودن یک راه است»
• «آن چیزی که ارزنده تر از عزیزان ماست، اسلام است» 
• و یک بخش فوق العاده «آنچه با شهادت [حسین بن علی] عاید اسلام و مسلمین خواهد شد کمتر نیست از آنچه در ماندن آنها عاید می شود. شاید بیشتر هم هست» 
  معنی این عبارت، تبدیل شدن ایمان به یقین اه. اطمینان داشتن به خدا، ندیدن خود. کسی که فکر میکنه من اگر زنده باشم فایده بیشتری در جامعه داره، خودش رو منشا فایده و اثر دیده و این منیت و شرک از خدا دورش کرده. اما حسین که ذوب در ولای خداست، می دونه که اگر قرار باشه از حسین فایده ای به اسلام برسه، منشا این فایده و اثر خدای حسین اه و خدای حسین می تونه همون اثر و بلکه بیشتر از اون رو در شهادتش قرار بده. 
  زمانی به این فکر می کردم که وقتی املاکی ماسکش رو درآورد تا به یه سرباز دیگه بده، آیا بهتر نبود که خودش که فرمانده بود زنده می موند، بالاخره یه سرباز که بمیره یه سرباز دیگه جاش میاد اما یه فرمانده به سختی جانشین پیدا می کنه، و حالا جوابش میشه این که اگر املاکی ها حضور خودشون رو مفید و موثر در نتیجه جنگ بدونند، این جز شرک نیست و املاکی ها باید بدونند که اگر زنده بودنشون اثری داره به لطف خدا، شهادتشون هم اثری داره به لطف همون خدا. 
• «کسانی که گفتند هدف حکومت بود یا هدف شهادت بود، میان هدف و نتیجه خلط کرده اند هدف اینها نبود. امام حسین هدف دیگری داشت منتها رسیدن به آن هدف [اقامه دین جدشان] حرکتی را می طلبید که این حرکت یکی از دو نتیجه را داشت؛ شهادت یا حکومت»
• «این بی بصیرتی را شما جوان های با خواندن آثار خوب با تامل با گفتگو ... - نه گفتگوی تقلیدی که هرچه گفت شما قبول کنید؛ نه این را من نمی خواهم - از بین ببرید. » 
• در زیارات حضرت عباس روی دو جمله تاکید شده است «بصیرت» و «وفا»
• «دعا علامت ضعف نیست. علامت قوت است...دعا محتوی ذهن دعاکننده را...آشکار می کند...می توانید از دعای او کشف کنید که چگونه انسانی است... دعا پیروزی و شکست نمی شناسد. دعا یعنی اتکال انسان با خدا»
• در مورد صفات برجسته امام حسین «یکی از آنها اخلاص است ... صفت برجسته دیگر اعتماد به خداست ظواهر حکم می کرد که این شعله در صحرای کربلا خاموش خواهد شد...خصوصیت سوم شناختن موقع است»
• عدم تنبلی و اشاره به تیز کردن شمشیرها در شب عاشورا در حالیکه نتیجه جنگ از پیش معلوم بود
• سه بعد ماجرای عاشورا «در هر سه بعد، آنچه بیش از همه چشم را خیره می کند احساس عزت و سربلند و افختار است. یک بعد مبارزه حق در مقابل باطل مقتدر است ... بعد دیگر تجسم معنویت و اخلاق در نهضت حسین بن علی است ... بعد سوم فجایع و مصیبتهاست»
• «سه عنصر در حرکت حضرت ابی عبدلله وجود دارد: عنصر منطق و عقل، عنصر حماسه و عزت و عنصر عاطفه»
• «هیچ چیز نمی تواند دشمنان اسلام ... را به عقب نشینی وادار کند ... مگر نیروی ایمان مردم مسلمان»
• «حضرت سجاد حادثه عاشورا را با تبلیغات دراز مدت همه جانبه به سطح جهان اسلام کشاند و نگذاشت ...تمام بشود. »
• «به نظر من بنیان گذار حفظ حوادث با ادبیات و هنر، زینب کبری است»

کتاب خوبی بود و اگر همه یافته من ازش همون جوابی بود که در موضوع شهید املاکی مطرح شد ارزش خواندنش رو داشت. هرچند که واقعا بیش از این بود.