دشت
بسم الله الرحمن الرحیم
کتاب «دشت» نوشته «آنتوان چخوف»
(به علت مشکل وبلاگ تبیان، امکان آپلود عکس نیست.)
خسته کننده و بی ربط به ما
اسم آنتوان چخوف رو هر کتابی که باشه، آدم دلش میخواد بازش کنه و یه نگاهی بهش بندازه. برای همین منم تصمیم گرفتم کتاب دشت رو بخونم. اما اون دو صفتی که گفتم واقعا بهترین توصیف برای این اثر بود.
ماجرای کتاب اینه که دو نفر که بزرگتر یک پسر بچه هستند، میخوان ببرندش شهر تا درس بخونه. در این مسیر جامعه روس به تصویر کشیده میشه. تصویری سیاه، کارگری، خشن، مملو از سرقت و پایمال شدن حقوق ضعفا توسط ثروتمندان.
خسته کننده بودنش از این جهت بود که واقعا نثرش (و یا شاید این ترجمه ای که از کتاب انجام شده) آدم رو جذب نمی کرد و پر از توصیفات محیطی بود.
بی ربط به ما هم از این جهت که این کتاب داره توصیف اوضاع شوروی رو می کنه و خود واقعا ربطی به ما نداره.
وقتتون رو با خوندنش حروم نکنید.