آشنایی با فیلسوفان مسلمان (خواجه نصیرالدین طوسی)
بسم الله الرحمن الرحیم
کتاب « آشنایی با فیلسوفان مسلمان (خواجه نصیرالدین طوسی)» نوشته «سید فصل الله حسینی» و «غلامرضا مبناگر»
این کتاب مروری اه بر زندگی نامه و افکار فلسفی خواجه نصیر الدین طوسی. بخش اول کتاب مرور کوتاهی می کنه بر زندگی ایشون از تولد تا وفات که مقارن با پایان دوره خوارزمشاهیان و حمله و حکومت مغول به ایران اه. بخش دوم و سوم مریوط به نظرات خواجه در مباحث فلسفی و عرفانی اه. کتاب در مجموع 200 صفحه است و قطع کتاب هم رقعی اه و راحت تو کیف جا میشه. (پرتابل است)
قبل از خوندن این کتاب شنیده بودم که خواجه نصیر فیلسوف و ریاضی دان و هم چیز دان بوده و مرد سیاست و این ها ولی این کتاب شناختم رو نسبت به ایشون بهتر و کاملتر کرد. در حقیقت اینجور که من متوجه شدم از زمان حمله خلیفه دوم به ایران و بعد هم امویان و عباسیان شیعه به شدت در فشار بوده (شیعه یعنی همون پیروان علی -علیه السلام- ) و هرچند عالمانی داشته اما به دلیل اینکه حکومت اموی و عباسی هر دو مخالف اهل بیت بوده لذا حامیان اهل بیت اصلا مجال بروز و ظهور نداشتند.
در دوره حواچه نصیر دو اتفاق خوب برای شیعه می افته و خواجه هم بهترین استفاده رو از این دو فرصت می کنه. قبلش این رو هم بگم که الان قرن هفت هجری اه یعنی از زمان غیبت امام زمان حدود 500 سال گذشته و عباسیان هم رو به افول گذاشتن و ایران پادشاهی مستقلی داره که همین خوارزمشاهیان هستند.
تو ایران اسماعلیه که شیعه شش امامی بودن حکومت مخفی رو تشکیل میدند و تو قلعه های معروف اسماعیلیه مثل قلعه الموت استقرار پیدا می کنند. از اونجا که به علم علاقه مند بودند خواجه رو دعوت می کنند به یکی از این قلعه ها و حدود 20 سال ایشون اونجا می مونه (زندان محترمانه) و هرچند نمی تونه در باب تشیع اثنی عشری کتابی بنویسه ولی در کلیات دین و فلسفه و عرفان کتاب های زیادی رو تالیف میکنه و از اون مهمتر از حمله مغول جان سالم به در می بره.
در مرحله دوم، مغول ها با شنیدن آوازه ایشون دستور می دهند به هلاکو خان که خواجه رو زنده دستگیر کن و بفرست اما خواجه مخ هلاکو رو میزنه خصوصا اینکه ستاره شناسی بلد بود و مغول ها هم به تاثیر ستاره ها بسیار اهمیت می دادند. لذا هلاکو خواجه نصیر رو پیش خودش نگه میداره و می شه وزیر اوقاف مغول! مغول ها چون کلا کاری به اسلام نداشتن براشون این مذهب اون مذهب فرق نداشت و این فرصت بسیار خوبی بود که یک وزیر شیعه بتونه تشیع رو گسترش بده. خواجه بهترین استفاده رو از این موقعیت کرد و به اسم رصدخانه مراغه (که مغول ها خوششون بیاد) تمام کتاب های شیعه و علما رو جمع کرد، براشون حقوق برابر با علمای سنی قرار داد و خلاصه شیعه رو ایشون زنده کرد به عبارتی.
حتی در کتاب نوشته که به قدری حرکت ایشون تاثیر گذار بود و خشم سنی ها رو در آورد که داستان وهابی گری دقیقا از بعد فعالیت های خواجه شروع میشه. ابن تیمیه اه سردسته این سلفی ها 10 سال قبل از وقات خواجه به دنیا اومد!
بعد از بخش زندگی نامه که به نظرم کوتاه و جالب اه، بحث نظرات فلسفی به صورت خلاصه و عمدتا با هدف نام بردن و معرفی آثار فلسفی خواجه مطرح شده که از کارهای اصلیشون شرح اشارات ابن سینا و دفاع از کاربرد فلسفه در دین اه.
بخش آخر کتاب به مباحث عرفانی پرداخته که مراحل عرفان رو از نگاه خواجه نصیر معرفی می کنه شامل شش فصل که هر فصل شش بخش داره به جز فصل آخر که «فنا» باشه. تفاوت «توکل» و «صبر» و «رضا» از بخش های جالب کتاب بود.
خوندنش رو توصیه می کنم هم از جهت شناخت این شخصیت بزرگ و هم از جهت آشنایی اجمالی و احتمالا جذب شدن به مطالعه کتاب های خواجه نصیر.