تیمی هالو 2
به نام خداوند مهر و دوستی
نویسنده : استفن پاستیس، مترجم : پژمان واسعیتیمی هالو و مادرش مجبور شدند که از خانه ی خودشان به خانه ی عمه تیمی بروند . اخلاق های عمه ی تیمی خیلی احمقانه بود . او یک پرنده چندش از نظر تیمی را دوست داشت اسمش اژدرخان بود و خرس قطبی هم ازآن میترسید
برای همین تیمی ازخرس قطبی اش تامی خسته می شد و سرش داد می زد . یکی دیگر از اخلاق های عمه اش این بود که وقتی عموی تیمی مرد برای عمه خانم یک نمایشگاه 200 متری خرید و عمه می گوید کافی نیست من بیشتر از نمایشگاه می خوام . از نظر تیمی خیلی عمه اش احمق است و پیش خودش می گوید چی از این بیشتر می خوای ! از وقتی تیمی قارقارک آمده خانه مادر تیمی قارقارک را یک دقیقه هم به تیمی نمی دهد . ولی تیمی یک تیمی قارقارک دیگر هم الان دارد . خود تیمی توی یک چرخدستی می نشیند و تامی او را اینورو آنور می برد . مالی ماسکینز یکی از دوست های تیمی است که چشم های لنگه به لنگه دارد و لنگه کفش هایش را پشت خودش قایم می کند ومی گوید کفش هایم را دزدیده اند و شب ها خانهشان و درخت های حیاطشان را دزد ها با دستمال توالت می پوشانند . اما کار خود مالی ماسکینز است که خانه شان را این جوری می کند ...
پیشنهاد می کنم این کتاب را بخوانید . کتاب 1 تیمی هالو 350 صفحه دارد و کتاب 2 تیمی هالو 235 صفحه دارد .