چشمهایش
به نام بخشنده ی بزرگ
کتاب " چشمهایش " در قالب رمان سیاسی - اجتماعی به قلم بزرگ علوی .
کتاب چشمهایش داستان راز پنهان چشهای یک پرده نقاشیست اثر بزرگترین نقاش دوره رضا شاه . راوی این داستان ناظم مدرسه ایست که آثار نقاشی استاد ماکان ؛ نقاش و فعال سیاسی آن دوره در آن نگهداری می شود و پس از مرگ استاد تمام تلاش خود را می کند تا پرده از راز این چشم ها بردارد . تا اینکه روزی ...
بالاخره انتظار سر میرسد و موفق می شود تا زن ناشناس داستان را میابد . زن زیبا و ثروتمندی که توجه مردان زیادی را به خود معطوف می نمود . و روزگاری می رسد که خود را عاشق مردی می بیند که از او متنفر بود و وی را عامل کور شدن استعداد نقاشی و ولنگاری های زندگیش می داند و حاضر می شود تا برای جلب توجه او وارد فعالیت های سیاسی شود و خطر کند ، در حالی که استاد ماکان مردی جا افتادته و سرد و بی اعتنا به اوست و این حالت غرور دختری زیبا که همواره مورد توجه مردان بوده را مکرر به چالش می کشد و به این ترتیب ماجراها ادامه میابد ...
روزگار کوتاه عاشقی فرا می رسد و مبارزات سیاسی ... و در نهایت روزی می رسد که دو راهی مرگ یا جدایی برای فرنگیس فرا می رسد و او مجبور می شود برای رهاندن و نجات عشقش – استاد ماکان – از زندان و بند استبداد و سرنوشت نامعلوم وی تن به ازدواج با رئیس نظمیه وقت دهد و به این ترتیب حکم آزادی استاد را بگیرد ولی افسوس که هیچ وقت استاد از این فداکاری باخبر نشد و بالاخره پس از سه سال در تبعید پس از اتمام پرده ای از چشمهای زنی که به قول خودش هیچ وقت او را نشناخت ، از دنیا رفت .
Jاز من بپرسید : رمان زیبایی بود . این کتاب یه حدود 280 صفحه ای میشه که باید حوصله کنی و حدودای 170 صفحه رو بخونی تا برسی سر داستان عاشقانه ولیییییی از نظر من میارزه که صبر کنی تا اون موقع . هرچند پایان این داستان مثل خیلی از داستانا یکی برا اون یکی فداکاری می کنه و هیچ وقت طرف مقابل از این موضوع خبردار نمی شه که من واقعا دلیل این حرکت رو نمی فهمم ولی بهر حااااال ... قشنگ بود یه بار بخونین حال میده .