عصایت را به میله های زندان بزن موسی
بسم الله الرحمن الرحیم
کتاب «عصایت را به میله های زندان بزن موسی» زندگی نامه «امام موسی صدر»
در مورد محتوی کتاب زیاد نمی نویسم چون نمی خوام خرابش کنم فقط اینقدر بگم که هر کی نخونه سرش کلاه رفته تا بناگوش و بلکه بیشتر. به جاش سعی می کنم در مورد حس خودم از خوندن کتاب بگم که ترغیب شید به خوندنش
کتاب به همت خانم فرشته مرادی و آقای حسن هوشمند، به طرز بسیار بسیار خوبی جمع آورری شده و واقعا از این دو نفر متشکرم برای تولید چنین کتاب خوبی. کتاب بسیار خلاصه است اما بسیار کامل. در عین حالی که به داستان پردازی یا آوردن سخرانی های طولانی نپرداخته ولی اصل موضوع رو مطرح می کنه که به خوبی بتونی شخصیت سید موسی صدر رو بشناسی، در برابرش سر تعظیم فرود بیاری و جذب اش بشی مثل من.
من تا قبل خوندن این کتاب، به امام موسی صدر حس منفی ای داشتم و علت اصلی اش این بود که شهید چمران که شخصیت اسطوره ای من هستند، خودش رو در برابر ایشون عین بچه ای جلوی باباش می گرفت. اما بعد خوندن این کتاب واقعا فهمیدم که چمران حق داشت و همه ما باید سرباز چنین شخصیتی باشیم.
کتاب شونزده بخش داره که در هر بخش به یک جنبه از فعالیت های سید پرداخته. از اصالت و تولدشون تا حوزه و درس خواندن و بعد رفتن به لبنان و تلاش هایی که برای شیعه کردن در اون منطقه و مبارزه با اسرائیل:
خاندانی به نام صدر
لبنان
باشگاه بزرگ فرهنگی
گدایی ممنوع
الگویی برای زنان
جبل عامل
چمران
خون بس
مجلس اعلاء
جنوب چراگاه اسرائیل نیست
مبارزه منفی
امل یا هسته مقاومت لبنان
مسیح مسلمان
جنگ های داخلی
فرار مچاهدان
رجعت
روش هایی که سید برای برخورد با موضوعات اجتماعی مختلف داشته به نظرم عینا در جامعه امروز ما قابل بهره برداری اه و این امر باعث جذابیت بیشتر کتاب شد برام.
پیش بینی خودم اینه که به زودی یکبار دیگه این کتاب رو خواهم خوند ان شاء الله. و بعدش خیلی دوست دارم با آدم هایی که این کتاب رو خوندند بشینیم و بببینیم از کجا شروع کنیم برای دنبال کردن مسیر سید موسی.
از خوندن این کتاب فهمیدم که یک کتاب مفصل در مورد سید هست به نام عزت شیعه و به حق ایشون عزت رو به شیعه برگردوند، خصوصا در لبنان. و چه خوب شد که خدا دشمن رو از نادان ها قرار داد تا با دزدین این آدم یاد و خاطره اش رو برای همیشه ثبت کنن تو تاریخ.
این پست رو با مقدمه وصیت نامه شهید چمران به امام موسی صدر تموم می کنم که در این کتاب اومده:
وصیت می کنم به کسی که او را بیش از حد دوست می دارم! به معبود من! به معشوق من! به امام موسی صدر! کسی که او را مظهر علی می دانم! او را وارث حسین می خوانم! کسی که رمز طایفه شیعه، و افتخار آن، و نماینده هزار و چهار صد سال درد، غم، حرمان، مبارزه، سرسختی، حق طلبی و بالأخره شهادت است! آری به امام موسی وصیت می کنم...