کتابدونی

کتابایی که خوندیم رو اینجا مختصر می کنیم و در موردش حرف می زنیم

کتابدونی

کتابایی که خوندیم رو اینجا مختصر می کنیم و در موردش حرف می زنیم

کتابدونی
ما ها نه نویسنده ایم و نه منتقد ادبی ولی به چیزهایی که می خونیم فکر می کنیم و در موردش حرف می زنیم. لذا نوشته های این وبلاگ لزوما درست نیست اما نتیجه فکرهای ماست. برداشت از مطالب آزاد اما با مسئولیت شرعی و حقوقی خواننده مطالب (نه نویسنده) است.
طبقه بندی موضوعی
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

۳ مطلب در آبان ۱۳۹۵ ثبت شده است

چهارشنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۵، ۰۹:۵۳ ب.ظ

امدادهای غیبی در زندگی بشر


بسم الله الرحمن الرحیم

کتاب «امدادهای غیبی در زندگی بشر» نوشته استاد شهید «مرتضی مطهری»



نکته اولی که در مورد کتاب باید بگم اینه که گول اسم اش رو نخورید. این کتاب از پنج مبحث کاملا مجزا تشکیل شده که تقریبا هیچ ربطی هم به هم دیگه ندارند جز اینکه همه شون سخنرانی هایی هستند که شهید مطهری در مکان های مختلف ایراد کردند. البته این به این معنی نیست که مطالب کتاب مفید نیست ها ولی همه مطالب اش مرتبط با بحث امدادهای غیبی نیست.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۵ ، ۲۱:۵۳
احسان بدریکوهی
سه شنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۵، ۱۰:۰۷ ق.ظ

آبنبات هل دار

بسم الله الرحمن الرحیم


داستان طنز "آبنبات هل دار " نوشته مهرداد صدقی

تو یه نگاه کلی کتاب خوبی بود : ) اما بیشتر مناسب گروه سنی نوجوان و اونطور که پشت جلد نوشته " هنگام مطالعه با صدای آهسته بخندید، همسایه ها خوابیده اند" هم نیست، البته باید گفت خیلی سلیقه ای این موضوع و نمیشه به همه این نسخه رو داد؛ صادقانه با بخشهایی از کتاب واقعا خندیدم و از آن صادقانه تر گاهی هم کسل شدم .

داستان از زبان محسن پسر شیطون شیرین بجنوردیه که با همون لهجه شیرین مردمان بجنورد داستان رو روایت میکنه داستان مربوط به زمان جنگ تحمیلی ایران عراقه.. زمانی که خانواده ها در سطوح متوسط و رو به پایینی به سر میبردن و زمان صف های طویل..کپن ها.. بازی های کوچه خیابانی بچه هاست.. 

((مامان شروع کرد به تعریف کردن از مریم و اینکه ما چقدر با وسواس دختر انتخاب می کنیم. گفت که مثلا از الان برای من یکی را در نظر گرفته که وقتی بزرگ شدم همان را برایم بگیرند. لابد منظورشان رویا، دختر خاله اقدسش بود که هم سبیل هایش از مال من بیشتر بود، هم شماره کفشش، هم قد و هیکلش. تصورش هم برایم کابوس بود؛ چون اگر خدای ناکرده در آینده می خواستم با او ازدواج کنم، مطمئن بودم هر روز وقتی خسته و کوفته از اداره برمیگردم مرا به جای کیسه بوکس کتک می زند تا بروم برایش پفک و لواشک بخرم. از حرف مامان قرمز شده بودم؛ ولی کسی خبر نداشت خودم یکی را در نظر دارم. می خواستم بزرگ که شدم با خانم معلممان عروسی کنم. البته قبل از من حمید می خواست با او عروسی کند؛ اما از وقتی او با خط کش تنبیهش کرد، تصمیم گرفت برود با مجری برنامه کودک عروسی کند ))

پ.ن: طراحی جلد کتاب دوست داشتم


۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۵ ، ۱۰:۰۷
نسترن سعیدی فرد
سه شنبه, ۴ آبان ۱۳۹۵، ۰۱:۴۹ ب.ظ

امام رضا و زندگی


بسم الله الرحمن الرحیم

کتاب «امام رضا و زندگی» جمع آوری از «مهدی غلامعلی»



اسم کتاب نشون می ده موضوع اش رو و من هم چون یک خلاصه خوب ازش پیدا کردم دیگه نمی نویسم خودم. همون رو اینجا کپی می کنم که از سایت آستان نیوز برداشتم:

« از آنجا که بهترین الگو برای زندگی اسلامی، پیامبر خدا(ص) و پس از ایشان امامان هستند، در این اثر نیز ضمن معرفی و تبیین سبک زندگی رضوی و همچنین همراهی و سیری در سیره زندگی هشتمین حجت خدا، نسبت به شیوه زندگانی خاندان پیامبر(ص) و اهل ایمان معرفت‌افزایی می‌شود.
برای نگارش این کتاب که در قطع وزیری کوتاه و در سال 1393 به چاپ نخست رسیده است، مجموعه‌ای از احادیث ارزشمند امام رضا(ع) در ارتباط با سیره و سبک زندگی رضوی برای اثبات امامت و جایگاه والای ایشان، از کتاب‌های معتبر و متعددی جمع‌آوری شده است.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۵ ، ۱۳:۴۹
احسان بدریکوهی