کتابدونی

کتابایی که خوندیم رو اینجا مختصر می کنیم و در موردش حرف می زنیم

کتابدونی

کتابایی که خوندیم رو اینجا مختصر می کنیم و در موردش حرف می زنیم

کتابدونی
ما ها نه نویسنده ایم و نه منتقد ادبی ولی به چیزهایی که می خونیم فکر می کنیم و در موردش حرف می زنیم. لذا نوشته های این وبلاگ لزوما درست نیست اما نتیجه فکرهای ماست. برداشت از مطالب آزاد اما با مسئولیت شرعی و حقوقی خواننده مطالب (نه نویسنده) است.
طبقه بندی موضوعی
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
يكشنبه, ۱۹ دی ۱۳۹۵، ۱۱:۲۶ ب.ظ

مسائل جدید کلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

کتاب «مسائل جدید کلامی» تالیف آیه الله العظمی شیخ «جعفر سبحانی»




 یک کتاب 800 صفحه ای که پیرامون 8 موضوع مختلف مطرح در دنیای امروز به شیوه کلامی بحث کرده. از خوندن این کتاب واقعا لذت بردم خصوصا اینکه در حین خوندن به کلی از مطالب اش نقد و سوال و تاییده اضافه و حسابی حاشیه نویسیش کردم.  

هشت بخش مختلف این کتاب عبارت اند از هشت موضوع که گاها تصور می شده دین پاسخی برای این سوالات نداره و لذا آقای سبحانی اون ها رو انتخاب کرده تا پاسخ درستی به این سوالات بده از یک سو و از سوی دیگه هم نشون بده که دین اسلام هیچ بن بستی نداره و با قدرت به همه سوالات و شبهات پاسخ می ده. این هشت موضوع به ترتیب فصل بندی کتاب این طوری اند:

  1. هرمنوتیک
  2. پلورالیزم دینی (کثرت گرایی)
  3. آزادی و دین سالاری
  4. عرفی شدن دین
  5. ارتداد و آزادی
  6. فلسفه تاریخ
  7. دموکراسی و حکومت اسلامی
  8. داروینیسم

     موضوعات ابتدایی کتاب رو موضوعات انتهایی اش ترجیح میدم. موضوعات انتهایی رو حتی گاها خود ایشون هم ننوشه به قلم یا تالیف اطرافیان بوده و به نظرم ضعیف تر از موضوعات ابتدایی هستند.

     خوندن این کتاب در خلال خوندن کتاب های دیگه بود (چون نمی تونستم با خودم ببرمش) و لذا حدود 6 ماه طول کشید. هم برای مروری بر کتاب شدن و هم برای تکمیل این پست، از هر فصل به طور خلاصه مطالبی رو می نویسم اما توصیه می کنم اگر حوصله دارید کلش و اگر ندارید حداقل بر اساس عنوان فصل های کتاب، یکی دو بخش مورد علاقه اش رو خودتون بخونید حتما.


فصل اول: هرمنوتیک

     هرمنوتیک خیلی خلاصه می شه اینکه چطور از خوندن یک نوشته پی ببریم به قصد اصلی و واقعی نویسنده. بحث روی اینه که تاثیرات فرهنگی، روحی، جسمی و سایر ویژگی های فردی مفسر روی برداشتی که از یک متن ارائه میده موثراه. این موضوع در علوم اسلامی سال ها پیش بررسی شده و تبدیل شده به شرایطی که برای یک مفسر قرآن به طور مثال تعریف می شه.


فصل دوم : پلورالیزم دینی (کثرت گرایی)

     در این بحث پرداخته به شبهه جدیدی که وارد شده با این مضمون که دین ها همه یکی اند و هیچ آدابی و ترتیبی مجوی و این ها. آقای سبحانی پلورالیزم رو سه دسته کرده؛

     پلورالیزم رفتاری: بازگشت به زندگی مسالمت آمیز و تحمل عقاید  ادیان مختلف --> از نظر ما هم قابل قبول اه

     پلورالیزم کلامی تغییر دادن اصول پایه ای اسلام با اسم همگرایی --> قابل پذیرش نیست

     پلورالیزم رستگاری: همه ادیان منجر به سعادت می شوند --> ما می گیم هر دین در زمان ظهور خودش بله ولی وقتی شریعت بعدی ظهور کرد مومن واقعی باید پیروی کنه و بیاد به آیین جدید و دیگه آیین قبلی راه رستگاری نیست.


فصل سوم : آزادی و دین سالاری

     این فصل رو بسیار دوست داشتم و خصوصا اینکه کلی حاشیه نویسی کردم تو این بخش. خلاصه مطلب رو از زبون خودم می نویسم؛ همون قدر احمقانه است که به اسم آزادی بگذاری یک جاهل با مصرف مواد مخدر خودش رو بدبخت کنه که بگی یکی از آخرت خودش جاهل اه بگذاری آزاد باشه در اعمال خلاف سعادت اش. حالا اگه یک نفر عالما عامدا خواست مواد مصرف کنه دیگه گردن خودش اه اما حق نداره بقیه رو گمراه کنه. در بحث دین هم همینه، اگر یکی خواست خلاف سعادتش عمل کنه بذار بکنه ولی نباید به اسم آزادی گذاشت که از جهالت بقیه سو استفاده کنه و اون ها رو هم گمراه کنه.

     استدلال خوبی در بحث بیان میشه و با جمع بندی اش اثبات میشه کرد که چیزی به اسم آزادی مطلق وجود نداره که اسلام بخواد تایید یا ردش کنه و اسلام هم آزادی مطلق نمی ده و نداده، کما اینکه هیچ جامعه دیگه ای نمیده. اما تفاوت جامعه اسلامی اینه که معتقده این قوانین محدود کننده باید از طرف خدا باشه نه خود انسان و این قوانین فقط محدود به تعاملات انسانی نیست بلکه برای زندگی خود شخص هم قوانینی وجود داره.


فصل چهارم : عرفی شدن دین

     بحث عرفی شدن دین بحث تغییر احکام دین با گذشت زمان اه، بحث اینکه برای موضوعات جدید آیا دین جوابی داره یا باید خودمون احکام در بیاریم. که البته اسلام عرفی شدن با این مفهوم که اصول تغییر کنند رو نمی پذیره


فصل پنجم : ارتداد و آزادی

     در بحث ارتداد یه موضوع کلی که باید دونست اینه که به این راحتی که ما فکر می کنیم و متداول اه که هرکی از اسلام برگشت مرتد اه و اعدام میشه، اینطور نیست. در فقه شیعه مرتد مرد و زن فرق داره و مرتد ملی (کسی که پدر و مادر غیر مسلمان داشته) و فطری (کسی که پدر و مادر مسلمان داشته) فرق داره. و از طرف دیگه باید فرد به بلوغ رسیده و اسلام رو پذیرفته باشه وگرنه اگر اسلام رو نپذیرفته باشه حتی با پدر و مادر مسلمان هم لزوما مرتد نمیشه. هر مرتدی هم اعدام نمی شه.

     از طرف دیگه بحث جلوگیری از نشر عقاید ارتدادی مثل جلوگیری از تلاش های یک نفر برای تجزیه یک کشور اه. در این فصل هم کلی حاشیه نویسی کردم و کلی انتقاد و نظر نوشتم.


فصل ششم : فلسفه تاریخ

     یک فصل بسیار طولانی و نه چندان جالب برای من. هدف بحث بررسی عوامل تاریخ ساز و علل پیشرفت و تغییر در جوامع اه و به طور عمده پاسخ میده به نظریات کمونیستی پاسخ می ده که عامل اقتصادی و وجود طبقات اجتماعی رو باعث پیشرفت تاریخ می دونه.


فصل هفتم : دموکراسی و حکومت اسلامی

     این فصل هم چندان جالب نبود برام. واقعیت اینه که همه حرف اینه که اسلام در زمان غیرمعصوم الگوی خاصی نداره که بگه حتما باید از این الگو پیروی کنید بلکه اصول ثابت داره: قانون باید بر مبنای کتاب خدا باشه. حالا این اصل رو در هر مدل حکومتی که بشه پیاده کرد اسلام باهاش موافقم و اگر دموکراسی هم باشه اما قانون خدا پیاده نشه فایده ای نداره. البته دموکراسی از این جهت که پذیرش مردم رو نشون میده برای اسلام مهم اه چون باید مردم خودشون بخواهند که دین خدا برشون حاکم بشه و تو دموکراسی عملا این رو میشه دید.

     بقیه فصل به ویژگی های حکومت و حاکم و مباحث مرتبط با آن صحبت شده و اینکه اصلا انسان حق قانون گذاری و سلب اختیار از انسان دیگه ای رو نداره و حق تقنن با خداست و ...


فصل هشتم : داروینیسم

     کل این فصل به استدلال هایی که نشون میده انواع مدل های تکامل پر از نقص و ابهام اه پرداخته، اما ایراد من به این فصل اینه که اصلا چرا باید ثابت کنیم که تکامل غلطه که حتی به نظرم تا حدی از تکامل می تونه درست هم باشه. به نظر من بهتر بود در این فصل به این موضوع پرداخته می شد که اصلا گیریم تکامل درست اه. آیا اثبات تکامل منجر به اثبات عدم نیاز به خدا میشه؟ آیا همه زور خداپرستان در اثبات وجود خالق اینه که بگیم یک میلیون نوع مخلوق وجود داره؟! به نظر من این طور نیست و بهتر بود این فصل برهان های اثباتی در مقابل تکامل رو بحث می کرد و به جای پرداختن به نتایج تکامل به اصل و ریشه این شبهه تیشه می زد.

     کما اینکه در بخشی از همین فصل اشاره کرده که اصلا این که تکامل در مقابل خداپرستی قرار گرفته بیشتر حرکت سیاسی اه و خود داروین که پیشنهاد دهنده این موضوع بوده هم تا روز آخر تمام اعمال عبادی اش رو به جا می آورده.


به عنوان حسن ختام مجددا اوصیکم به خوندن یکی از فصل های کتاب لااقل بر اساس علاقه اتون.


-----------------------------

پی. ن. 1: تفاوت کلام با فلسفه (اونطور که من فهمیدم) در مبانی اثبات اه. در فلسفه اثبات و استدلال از هیچ و از بدیهیات شروع میشه و در کلام با فرض پذیرش قرآن و حدیث جلو می ره. به عبارت دیگه فلسفه به درد مباحثه با غیر مسلمان می خوره و کلام به درد مجامع داخلی خودمون. در بحث کلامی نمی آیم اثبات کنیم که خدا هست، بلکه جلوتر رفته و به کاربردها و نتایج پذیرش خدا و دین و استفاده از اون ها در پاسخ به مسائل جاری می پردازیم.


پی. ن. 2: بعد از اینکه این تفاوت رو شناختم، فهمیدم که چرا از فلسفه خوشم نمی آد و از کلام خوشم اومد. علوم پایه هیچ وقت جذابیت زیادی برام نداشتند و همیشه بیشتر دنبال کاربرد علوم بوده و هستم.


پی. ن. 3: همینجا از برادرخانم گرامی، آقا یاسر عزیز تشکر می کنم بابت معرفی و هدیه دادن این کتاب ارزشمند و تهییج های ثانویه در راستای خوندنش.


پی. ن. 4: این کتاب روز 19 دی 95 تموم شد. بعد از اتمام کتاب رفتم گوشی ام رو نگاه کنم که با خبر غیرمنتظره فوت آقای هاشمی رفسنجانی مواجه شدم! خدا رحمتشون کنه. برای شادی روحشون صلواتی هدیه کنید.

نظرات (۱)

۳۰ دی ۹۵ ، ۱۰:۴۶ نسترن سعیدی فرد
سلام
عرض تبریک برای تمام کردن این کتاب با موفقیت : )
ممنون که انقدر با حوصله و سر فرصت نوشتین چکیده خیلی خوبی بود. ممنون
تو بحث ارتداد هم فکر میکنم همون مثالی که از خودتون زدین صدق میکنه اینکه به شرطی که موجب آلودگی دیگران نشه حکمی براش صادق نیست..
پاسخ:
سلام
ممنون از همراهی شما :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی